پناهنده کیست؟

شهریور ۶, ۱۳۹۲ mo_hassani ۰ Comments

تعریف پناهندگی
پناهنده کیست؟ 
          
 در شکل بندی و هدفمندی مهاجرتها ، قوانین و مناسبات ِحقوق بین المللی، تعریف و مشخصه ای به پناهنده داده است که فرق بارزی با مهاجر اقتصادی «مهاجر کارگر» دارد. در کنوانسیون اپریل سال 1951 منعقده ژینوا، به پناهنده چنین تعریفی داده میشود: « پناهنده ویا متقاضی پناهنده گی[11] به کسی اطلاق میشود که در کشور بومی اش نسبت فعالیت های عقیدتی، (ایدیالوژیک «سیاسی»)، جنس، نژاد، زبان، ملیت و قوم مورد پیگرد و تعقیب قرار گرفته باشد و یا عملا در خطر شکنجه[12] (روحی و فزیکی )، زندان و مرگ قرار گرفته باشد. فرق بارزیکه میان این دو گروپ اجتماعی موجود است در طرز تفکر، انتخاب محل زیست و نحوه برخورد آنها در اجتماع جدید میباشد. در واقع وجه مشترک میان ایندو گروه همان جلاوطنی و غربت است که به دیدگاه های مختلف از جانب هردو به آ ن نگریسته میشود؛ اولی آنرا خود پزیرفته وبه بهبود وضیعت اقتصادی اش میپردازد در حالیکه دومی خودش را قربانی میپندارد وهر چند که در فضای مطمئن و آرامی به سرمی برد، اما این حالت را تأمیل شده بالای خود مینگرد، زیرا اگر اشکالاتی راکه بدآن در بالا اشاره کردیم وجود نمیداشت، پناهنده هیجگاهی ترک وطن نمی نمود، بهره مند ازشرایط حقوق مدنی کشور اصلی اش میبود و تغیر مکان نمیداد.
 
فرق عمدۀ مهاجر و پناهنده  


پناهده به عنوان واژه مطرح در مباحثات بین ا لمللى، برمیگردد به دوران ننگیین و فاجعه آمیز جنگهاى اول جهانى سالهاى (1913-1912 و 1919-1922) که مصادف بود به سالهاى تأسیس مجمع ملتها[1] . طی ایندورانِِِِ متشنج، اهالی کشور هاى در گیر جنگ بنا بر عوامل متعدد، کشور بومىخود را ترک می گفتند واز سرزمین امن ترى پناه گاه مىجستند. جنگهاى متواتر و منازعات منطقوی – داخلی سبب آن میگردید تا کمیت پناه جویان بیشتر وبیشتر گردیده وباعث درگیریها و کشمکش هاى دیپلوماتیک وسیاسی نیز گردد. میز هاى مذاکرات سیاسی در دهه بیست و دهه چهلم قرن پیش، شاهد مناقشات ومباحثات جنجال برانگیزى درین زمینه بوده اند. این دوران در آثار جاودان نویسنده گان وشعرای بزرگ همین عصر که خود قربانیان آن عصر بوده اند با زیبایی های خاصى تجلى یافته است.

حدودا نیم قرن تمام ( سال هاى 1919 -1969 ) جامعه جهانى تلاش هاى دوامدار خود براى فراهم آورى راه حل مناسب و برون رفت از این مشکلات به خرج داد و به راه یافتهای هایی نیز نایل آمد. در پنج دهه یاد شده، با اهمیت ترین اسناد جهانى درین راستا شکل گر فتند، تصویب شد ند و به اجرا درآمدند. از جمله ِ براز نده ترین این اسناد میتوان از اعلامیه جهانى حقوق بشر، اعلامیه حقوق بشر وشهر وند، اعلامیه جهانى حقوق کودک، میثاق جهانی ِ رفع هر نوع تبعیض نژادى، میثاق بین المللى حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگى،میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی، میثاق بین المللى منعقده اپریل سال 1951 در امور پناهنده گان، پرتوکول منعقده سال 1967 در رابطه به حالت حقوقى پناهنده گان، میثاق منعقده ای سال 1969د ررابطه با دشواریهاى وضیعت پناهنده گان ِ مقیم در افریقا یادهانى کرد که در حقیقت پشتوانه مستحکمى در دفاع از حقوق بشر به شمار میروند. کمیشنرى عالی سازمان ملل متحد در امورپنا هنده گان[2] و سازمان بین المللی مهاجرین[3] شروع به کار نمودند. کمیته ها، مراکزو موسسات حقوق بشر در نقاط مختلف جهان ایجاد گردیدند و اصول نامه معروف پاریس به امضا رسید که بر اساس آن، دولتها تشویق به تأسیس نهاد های ملى حقوق بشر[4] گردیدند.

در سال 1975 مجمع عمومی سازمان ملل متحد فیصله نامه یی را به تصویب رسانید که مطابق آن کمیشنری عالی ملل متحد در امور پناهنده گان موظف گردید تا با ارایهء گزارش همه جانبه از تطبیق فیصله های سازمان ملل متحد ووضیعت پناهنده گان در جهان و نحوه برخورد با آنان، سازمان ملل وسایر نهاد های جهانی را در جریان قرار دهد. در بیست ودوم ماه نوامبر سال 1984 اعلامیه مشهور« کارتاجینا » به تصویب رسید و کشور های قاره امریکا نیز به فیصله های کنوانسیون ژنیودر امور پناهنده گان صحه گذاشتند.

اما حوادث اخیر از اوضاع نا به سامان جهان نشان میدهد که شهروندان کشور های درگیر جنگ به یک نوع سرگردانی و بی سرنوشتی متداوم درگیرمانده اند. درین نوشته تلاش میشود تا ازتا ازبینش حقوق بین المللی قربانیان خط اول جنگ ها رابه مطالعه بگیریم. به این دسته ازافراد بیگناه که اکثرا قربانیان تضاد های داخلی اند اصطلاح بیجاشده گان[5] ( پناهنده گانیکه بنا به مشکلات متعدد در کشور اصلی خویش بی جا شده اند) اطلاق میگردد.

گونه مثال: کرد های عراق، بیجا شده گان در منطقه بالکان، کشورهای مشترک المنافع… ودر نهایت هم میهنان ما که به گونه ها وعوامل مختلف از یک گوشه سرزمین خود به کناره دیگر وطن وکشورهای همسایه پناه گاه میجویند.

مشکل دیگر را وضیعت پناهنده گانی تشکیل میدهد که زادگاه خودرا ترک گفته و به سرزمین دیگری پناه می آورند. نگاهی به وضیعت خود ما نیاز مثال را مرفوع میسازد. برای آنکه به گونه لازم حالت حقوقی این دو گروه رامطابق نورم های پذیرفته شدهء بین المللی بشناسیم، لازم می افتد تا مکثی در باب خصوصیات و تفاوت های مهم بیجاشده گان اعم از مهاجرین و پناهنده گان داشته باشیم وخاصتا اینکه فرق بارز میان آنها چیست؟

پناهنده به طور واضح:

ولی در شکل بندی و هدفمندی مهاجرتها ، قوانین و مناسبات ِحقوق بین المللی، تعریف و مشخصه ای به پناهنده داده است که فرق بارزی با مهاجر اقتصادی «مهاجر کارگر» دارد. در کنوانسیون اپریل سال 1951 منعقده ژینوا، به پناهنده چنین تعریفی داده میشود: « پناهنده ویا متقاضی پناهنده گی[11] به کسی اطلاق میشود که در کشور بومی اش نسبت فعالیت های عقیدتی، (ایدیالوژیک «سیاسی»)، جنس، نژاد، زبان، ملیت و قوم مورد پیگرد و تعقیب قرار گرفته باشد و یا عملا در خطر شکنجه[12] (روحی و فزیکی )، زندان و مرگ قرار گرفته باشد. فرق بارزیکه میان این دو گروپ اجتماعی موجود است در طرز تفکر، انتخاب محل زیست و نحوه برخورد آنها در اجتماع جدید میباشد. در واقع وجه مشترک میان ایندو گروه همان جلاوطنی و غربت است که به دیدگاه های مختلف از جانب هردو به آ ن نگریسته میشود؛ اولی آنرا خود پزیرفته وبه بهبود وضیعت اقتصادی اش میپردازد در حالیکه دومی خودش را قربانی میپندارد وهر چند که در فضای مطمئن و آرامی به سرمی برد، اما این حالت را تأمیل شده بالای خود مینگرد، زیرا اگر اشکالاتی راکه بدآن در بالا اشاره کردیم وجود نمیداشت، پناهنده هیجگاهی ترک وطن نمی نمود، بهره مند ازشرایط حقوق مدنی کشور اصلی اش میبود و تغیر مکان نمیداد.

روشنفکران قربانیان اصلی این نوع پناهنده گی اند. در اجتماعاتیکه دیکتاتورها حرفهای نهایی را میزنند، آزاد اندیشان مجال فعالیت نمیابند و به ترک وطن مجبورمیشوند. هر چند اقشار مختلف در اجتماعات بشری در مبارزه بخاطر بقای خویش دست در گریبان عالمی از مشکلات هستند ولی از قرار ارقام داده شده در گزارشات بین المللی:« پناهنده گان، مغز اجتماعات شان اند که به گونه های مختلف مجبور به ترک وطن میشوند»[13].

در تازه ترین گزارش کمیشنری عالی ملل متحد در امور پناهنده گان چنین آمده است:"مهاجر کسیست که شرایط اقتصادی و بعضی ویژه گیها ویا معاذیراجتماعی( نبود شرایط لازم برای رشد مادی و معنوی خانواده، کمبود محل کار، فقدان شرایط تحصیل، کثافت محیط زیست، عدم موافقت با اخلاق اجتماعی) در کشور اصلی اش قناعت بخش رهایش وی نیست که در نتیجه به شرایط بهتری رهایشی رو میاورد، در حالیکه پناهنده به خواست خود نه، بل چنین شرایطی بنا به احوال و اوضاع سیاسی، نظامی و اجتماعی بالایش تأمیل میگردد. بنآء پناهنده قربانی پیگرد، تعقیبء سیاسی و ایدیولوژیک در جامعه خویش است و یگانه راه نجات را در برون رفت فزیکی از سرزمین آبایی خود میداند که عقلا ومنطقا از آن بیگانه نمیماند".

گروپ بزرگ دیگر بیجا شده گان را فراریان اصلی جنگهای منطقوی، آسیب های طبیعی وتناقضات قومی وقبیلوی تشکیل میدهند. رووندا، افغانستان، کانگو، ….از آسیب دیده گان اصلی این معضل اند. افغانستان به تناسب نفوس خویش ، بزرگترین کمیت بیجاشده گان را در جهان دارد. این نوع بیجاشده گان را پناهنده گان سرگردانی که معمولا به گونه دسته جمعی به نزدیک ترین آدرس مطمین ترمراجعه کرده و پناه میجویند، تشکیل میدهند. اینان بصورت معمول جنگ زده گانی اند که تلخترین حوادث را تجربه کرده اند وبا دادن قربانیهای جانی و مالی، خود را به مناطق نسبتأ امن تری میکشانند، محوطه ای میابند، چادری بازمیکنند و در زیر چتری ویا در فضای باز با عالمی از مشکلات ِ متأثراز محیط زیست، وضع جوی، برخورد مردم محل و پولیس با این مهمانان نا خوانده، زنده گی بخور نمیر شانرا آغاز میکنند. ارقام تائید شده نشان میدهد که دو عشاریه هفت ملیون افغان در کشور پاکستان، یک ملیون و هشتصد هزار افغان در کشور ایران در طول جنگهای 25 ساله کوچیده اند. تضاد ها و درگیری های محلی، منطقوی و مذهبی در کشور های قاره افریقا ملیو نها تن از این نوع بیجاشده گان را در برداشت که با قبول صدها هزار تن قربانی، وجدان و ضمیر بشریت را شدیدأ متاثر ساخته است. بنابه تحقیقات مفصل که درین زمینه صورت گرفته، این دسته گروپها ی سر گردان، ا کثرأ بمثابه ارزان ترین نیرویهای کار به بازار های کشورهای میزبان به کار میپردازند و عده ای ازایشان توسط موسسات جهانی مورد مواظبت حدالمقدور قرار میگیرند. ولی اینها قربانیان حوادث مختلف مثلا قاچاق انسان، اعتیاد به مواد مخدره و حوادث جرمی در جامعه جدید نیز میگردند. مافیای بین المللی ِ سازمان یافته وگروپ های ترورستی، بهترین و متبارزترین افراد شانرا از میان جوانان تشنه به کار و آواره ای این نسل تباه شده سربازگیری میکنند و آنانرا قربانی وحشتناکترین سرنوشت ها میسازند.

از انشارات کانون توسعه و تعاون افغانستان
 
پناهنده و پناهندگی       

«هرکس حق دارد دربرابر تعقیب، شکنجه و آزار، پناهگاهى جستجو کند و در کشورهاى دیگر پناه اختیار کند» (ماده‌ی 14 اعلامیه جهانی حقوق بشر)

«هر انسانى بر طبق شریعت حق انتقال و انتخاب مکان براى اقامت در داخل یا خارج کشور را دارد و در صورت تحت ظلم قرار گرفتن مى‌تواند به کشور دیگرى پناهنده شود. و بر آن کشور پناه‌دهنده واجب است که با او مدارا کند، تا این که پناهگاهى برایش فراهم شود. با این شرط که علت پناهندگى به خاطر ارتکاب جرم طبق نظر شرع نباشد.» (ماده‌ی ۱۲ اعلامیه حقوق بشر اسلامى)

میلیون‌ها آواره و پناهنده، پیامد نزدیک به سه‌دهه جنگ و خشونت در افغانستان است که هرازگاهی با چالش‌های تازه‌ای از سوی دولت‌های محل اقامت‌شان مواجه شده و رنج می‌برند. جریان مهاجرت و عبور از راه‌های قاچاق که امروزه به یگانه راه ممکن برای فرار از وضعیت ناآرام کشور، تبدیل گردیده است، بحثی دیگری است که همواره هموطنان ما را با خطر‌های جدی روبه‌رو نموده و جان صدها نفر از مهاجران را گرفته و می‌گیرد.

مهم‌ترین چالش فراراه پناهجویان و پناهندگان کشور ما، برخورد سلیقه‌ای و غیر قانونی برخی از دولت‌‌ها است که بدون در نظر داشتن اصول کنوانسیون بین‌المللی1951 ژنو، معطوف به امور پناهندگان و پروتکل تکمیلی 1967 این کنوانسیون در مورد وضعیت پناهندگان، دست به اذیت و آزار و اخراج اجباری پناهجویان و پناهندگان افغانی می‌زنند.

به نظر می‌رسد در مواردی خاص، بحث پناهندگان افغانی تبدیل به نوعی بحث سیاسی در روابط بین دولت‌ها شده و کشور‌های میزبان پناهندگان در تلاش اند تا به بهانه‌ی وجود آن‌ها امتیازهای سیاسی از دولت افغانستان و جامعه‌ی‌ جهانی در عرصه‌ی روابط بین‌المللی، امتیازهای سیاسی بدست آورند. جریان محکومیت و اعدام تعداد زیادی از شهروندان افغانی توسط دولت ایران و طرح بحث اخراج پناهندگان به‌خصوص توسط دو دولت ایران و پاکستان که بیشترین میزان پناهنده را در خود جای داده‌اند، هرازگاهی، می‌تواند نمونه‌های آشکار در این زمینه باشند.

بی‌دلیل نخواهد بود که دولت ایران همه‌ساله به‌خصوص در سه‌سال اخیر، در بد‌ترین فصل سال (فصل سرما و برف) دست به اقدامات گسترده در مورد اخراج تعدادی زیادی از پناهندگان افغانی زده و همزمان با شروع دور خاصی از تحولات در کشور، تعدادی زیادی از شهروندان افغان را که متهم به ارتکاب جرایم‌اند، اعدام می‌کند.

تنها در سال1387 به تعداد 289510 نفر صرف از ایران به‌صورت اجباری از مرزهای اسلام‌قلعه و زرنج ردمرز شده‌اند[1].

 
پناهنده:

مبتنی بر تعریفی که کنوانسیون 1951 ژنو از پناهنده داده است، پناهنده به کسى گفته می‌شود که به علّت ترس موجّه (این‌که به خاطر ارتباطش به نژاد یا مذهب یا ملیّتی یا عضویت در بعضى از گروه‌هاى اجتماعى یا داشتن عقاید سیاسى، تحت شکنجه قرار گیرد) در خارج از کشور محل سکونت عادى (کشور اصلى خود) به سر مى‌برد و نمى‌تواند، یا به علّت ترس مذکور نمى‌خواهد، خود را تحت تابعیت آن کشور قرار دهد. افراد فاقد تابعیت نیز می‌تواند از حقوق و امتیازهای پناهندگی در کشور محل اقامت‌شان، استفاده نمایند.

در تعریف کنوانسیون از پناهده، دو اصل مهم وجود دارد که با وجود این دو اصل، پناهندگی مصداق پیدا نموده و پناهجو از حقوق و امتیازهای پناهندگی، سود می‌برد. این دو اصل  شامل "ترس از شکنجه" و "موجه بودن این ترس" است.

مبتنی بر این تعریف و باتوجه به مشکلات چندین‌ساله‌ی کشور ما، هیچ منطقی نمی‌پذیرد که مهاجران افغانی، پناهنده نبوده و مستحق حقوق و امتیاز‌های پناهندگی نباشند. بنا براین‌هر پناهجوی افغان در هرجایی از جهان، مستحق حقوق و امتیازهای پناهندگی است که باید از سوی کشورهای محل اقامت مورد احترام باشد.

اگرچه ادعا می‌شود پس از سقوط اداره‌ی طالبان و شکل‌گیری حکومت جدید وضعیت در کشور امن‌تر شده و شرایط برگشت پناهندگان به کشور، فراهم گردیده است. این استدلال بیشتر از طرف دولت‌هایی بیان می‌شود که علاقه ندارند به پناهجویان افغان فرصت پناهندگی داده و به آن‌ها کمک کنند.

اما مبتنی بر تعریف کنوانسیون از پناهنده، وجود ناامنی و جنگ در شرایط فعلی کشور از مهم‌ترین عناصری است که می‌تواند درخواست پناهجویان افغان را در کشورهای جهان، به‌صورت کلی توجیه نماید.

واکنش سازمان عفو بین‌الملل، معطوف به تصمیم حکومت استرالیا در رابطه به‌پناهجویان افغانی و سریلانکایی دلیل محکمی است که نمی‌توان پناهندگان افغان را در بیرون از کشور، مستحق شرایط پناهندگی ندانیست. در این واکنش می‌خوانیم:

« این جای تعجب است که دولت استرالیا اعلام کرده که افغانستان آنقدر امن است که افغان‌ها دیگر اجازه‌ی ورود به استرالیا را ندارند، این حرف مقام‌های استرالیایی کاملا خلاف واقعیت است و سازمان عفو بین‌الملل نمی‌داند که آن‌ها برچه اساسی چنین حرفی را زده‌اند. ما نگران این هستیم که پناهجویانی که در حال حاضر در جزیره‌ی کریسمس منتظر دریافت تقاضای پناهندگی خود هستند، به‌نحوی مثل زندانیان در بند قرار گیرند.»

سام ظریفی، نماینده‌ی این سازمان همچنین گفته است: «کسانی که در جستجوی پناهندگی به دولت استرالیا رو آورده‌اند، حق و حقوقی دارند و ما انتظار داریم که دولت استرالیا این حقوق را رعایت کند.» به‌گفته‌ی آقای ظریفی نگرانی دیگر سازمان عفو بین‌الملل این است که «ممکن است تصمیم استرالیا برکشورهای دیگری که با پناهجویان افغان روبه‌رو هستند، نیز تاثیر بگذارد و آن‌ها نیز تصمیم مشابهی بگیرند درحالی‌که ما می‌دانیم که اوضاع افغانستان نا‌امن است و درخواست پناهجویان افغان درخواست به‌حق است[2].»

از لحاظ قانونی و مبتنی بر اسناد بین‌المللی در صورت‌که شخصی با داشتن ترس موجه از کشوری دیگری پناه می‌جوید، کشور مورد تقاضا مکلف است تا درخواست او را پذیرفته و پناه بدهد.

ماده‌ی ۳۱ کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو در خصوص پناهندگانى را که به صورت غیرقانونى در کشور دوم  پناهنده شده‌اند و به‌سر مى برند، می‌گوید

«۱. دولت هاى متعاهد، پناهندگانى را که مستقیماً از سرزمینى که در آن جا زندگى [مى کرده] و آزادى شان در معرض تهدید بوده و بدون اجازه به سرزمین آن‌ها وارد شده‌اند یا در آن جا به سر مى‌برند، به خاطر این که بر خلاف قانون وارد سرزمین آن‌ها شده‌اند یا در آن جا به سر مى‌برند، مجازات نخواهند کرد. مشروط به این که [خود را] فوراً به مراجع مربوط معرفى کرده، دلایل قانع‌کننده‌ى براى ورود یا حضور غیرقانونى ارائه دهند.

۲. دول متعاهد نسبت به رفت وآمد این قبیل پناهندگان محدودیت‌هایى غیر از آنچه لازم باشد، قایل نخواهند شد… و محدودیت مزبور فقط تا موقعى خواهد بود که وضع این قبیل پناهندگان در کشور پناه‌پذیر، تعیین نشده است یا اجازه‌ی ورود به‌کشور دیگرى را تحصیل نکرده‌اند.»

این در حالی است که با پناهندگان افغان در سراسر دنیا به‌خصوص در کشورهایی مثل ایران، ترکیه، پاکستان و در برخی از موارد یونان، برخورد کاملا غیر قانونی صورت گرفته و برخلاف حقوق مندرج در اسناد بین المللی، پناهندگان افغانی مورد بد رفتاری و خشونت قرار گرفته و می‌گیرند.

چندی پیش سایت دویچه وله مصاحبه‌ی را با خانم شرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر در ایران، انجام داده و از او در مورد برخورد دولت ایران با پناهندگان افغانی پرسیده بود. خانم عبادی ضمن تأیید بد‌رفتاری‌ها و خشونت دولت ایران در برابر پناهندگان افغان گفته بود[3]:

«مشکل بزرگ افغان‌ها در ایران از ابتدای انقلاب شروع شد. یعنی در ابتدای انقلاب آن زمانی که افغانستان در اشغال نظامی اتحاد جماهیر شوروی بود، درهای ایران را به روی افغان‌ها باز کردند. گفتند که اسلام مرز ندارد شما می‌توانید به کشور اسلامی ایران بیایید. افغانهای زیادی به ایران آمدند. اما دولت ایران متاسفانه به آنها برگه‌ی اقامت یا پناهندگی نداد. همین سرآغاز مشکلات زیادی برای افغان‌هایی شد که در ایران زندگی می‌کردند. این‌ها چون اجازه‌ی اقامت نداشتند، مجبور شدند وقتی کار می‌کنند کمتر از آنچه قانون گفته بود، دستمزد بگیرند، پولشان را حتی توی [در] بانک نمی‌توانستند بگذارند، ازدواجشان را نمی‌توانستند ثبت کنند و فقط ازدواج شرعی می‌کردند. همچنین بچه‌های‌شان چون شناسنامه نداشتند، مدرسه [مکتب] نمی‌رفتند. متإسفانه تعداد زیادی از بچه‌های افغان به این ترتیب بی‌سواد بار آمدند.

این‌ها سرآغاز مشکلات اجتماعی دیگری برای افغان‌ها در ایران شد. با این‌ها بدرفتاری شد، این‌ها باعث شد تحت ستم مردم و دولت قرار بگیرند، و در نتیجه واکنش عصبی هم از خود نشان دهند و این مسإله هی به تدریج تشدید می‌شد. ظلمی که به افغان‌ها صورت می‌گرفت، بیشتر می‌شد، از آن طرف خشونت بیشتر می‌شد و این‌ها همدیگر را تشدید می‌کردند.»

خانم عبادی ادامه می‌دهد:

« دولت ایران با افغان‌ها مطابق قوانین بین‌المللی رفتار نکرده است. برای این‌که … اگر به‌افغان‌ها اجازه‌ی ورود به ایران را دادند بایستی به آنها از همان موقع کارت پناهندگی یا کارت اقامت می‌دادند. افغان‌ها تبدیل شدند به کارگرهای ارزان قیمت در ایران.

افغان‌هایی که در ایران متهم بوده و زندانی هستند، متإسفانه از وضعیت مالی خوبی برخوردار نیستند. امکان این‌که خودشان وکیل بگیرند معمولا ندارند. مطابق قانون، دادگاه وکیلی برای آنها تعیین می‌کند که به آن وکیل تسخیری می‌گویند. وکلای تسخیری متاسفإنه دل نمی‌سوزانند. این باعث می‌شود که حقیقت در بسیاری موارد کشف نمی‌شود.[نشود] »

عین کار را ولی با مقیاس کمتری دولت پاکستان در مورد پناهندگان افغان عملی نموده است. در شرایط فعلی پناهندگان زیادی در پاکستان حضور دارند که هیچ سند یا مدرکی ندارند تا پناهندگی آن‌ها را گواهی دهد. معمولا این گروه از پناهندگان همیشه مورد بد‌رفتاری نیروهای امنیتی این کشور بوده و به‌انجای مختلف مورد آزارواذیت از اخراج دسته‌جمعی گرفته تا لت‌وکوب، زندان و اخاذی توسط نیروهای امنیتی، قرار دارند. این گروه از پناهندگان فرصت‌های کاری کمتری داشته و همیشه تحت تعقیب پولیس کشور محل اقامت‌شان قرار دارند.

مقدمه کنوانسیون بین‌المللی امور پناهندگان (1951 ژنو) به حقوق و آزادی‌های پناهندگان تأکید نموده و توصیه می‌کند تا برنامه‌هایی از طرف دولت‌های عضو سازمان ملل متحد ایجاد شود که پناهنده بتواند از حقوق اولیه خود مثل حق حیات، حق آزادی، حق عبورومرور، حق آموزش و پرورش، حق کار، حق تأمین معیشت و … برخوردار باشند.  

مطابق با این کنوانسیون دولت‌های عضو مکلف‌اند تا در برخورد با پناهجویان مواردی چون عدم تبعیض، (ماده‌ی 3) آزادی عقیده و دین، ( ماده‌ی 4) اشتغال با دستمزد مناسب، (ماده‌های 7 – 18- 19) حق استفاده از امتیازهای جیره‌بندی شده به‌صورت مساوی با اتباع کشور پناه‌دهنده، (ماده‌ی 20) آزادی رفت و آمد، (ماده‌ی 26) آموزش و پرورش، (ماده‌ی 22) را در نظر داشته باشند.

این در حالی است که پناهندگان افغان در بسیاری از کشور‌هایی که پناه برده‌اند نمی‌توانند از فرصت‌های تعلیمی و تحصیلی استفاده کنند. ایران به عنوان یکی از کشورهایی که بیشترین تعداد از پناهندگان افغان را در خود جای داده است، مقرراتی جدی را در برابر برنامه‌های تعلیمی و تحصیلی پناهندگان افغان وضع نموده و هرازگاهی به‌خصوص در سال‌های اخیر با صدور بخش نامه‌هایی ورود محصلان افغان را به دانشگاه‌های ایران ممنوع نموده و پس از مدتی این بخش‌نامه با صدور بخش‌نامه‌ی دیگری به تعلیق گذاشته می‌شود. مکتب‌های ایرانی به‌سختی دانش‌اموزان افغان را می‌پذیرند و در موارد متعدد از بسته‌شدن مکتب‌های خصوصی افغانی توسط دولت ایران در این کشور، گزارش شده است.

در پاکستان نیز پناهندگان افغان مشکلات خاص خودشان را داشته و از فرصت‌های بسیار کمی در زمینه‌های تعلیم وتربیت، تحصیلات عالی و کار، برخوردار بوده‌اند.

پناهندگان افغان نه‌تنها در ایران و پاکستان بلکه در بسیاری از کشور‌های جهان با مشکل مواجه‌اند. دولت‌های اروپایی مشکلات زیادی را در برابر پناهندگان افغان ایجاد نموده و در مواردی شاهد بی‌سرنوشتی طولانی‌مدت و اخراج اجباری پناهندگان افغان از این کشور‌ها بوده‌ایم.

ماجراها و رنج‌های تلخ پناهندگان افغان در راه رسیدن تا کشور پناهنده‌پذیر، واقعیت دیگری است که هرازگاهی خبر تأثرآوری را از آن، از طریق رسانه‌ها می‌شنویم.

گزراش‌های برخورد پولیس ترکیه با افغان‌هایی که می‌خواهند به‌صورت قاچاق از این کشور به اروپا بروند، حادثه‌ی غرق‌شدن قایق‌های پناهجویان افغان در آب‌های استرالیا و یونان و ده‌ها خبری دیگر، بخش از رنج‌های پناهندگان افغان است که شرایط و وضعیت بر آنان تحمیل نموده است.

به قلم: م. ع. بشارت
منبع:http://afghangr.com/refugee/2011-05-23-09-18-19.html