مسؤولیت مدنی قاضی

آذر ۱۰, ۱۳۹۲ mo_hassani ۰ Comments

 مسؤولیت مدنی قاضی

نویسنده :  سید علی حاتم‌زاده
تعاریف
مسؤولیت در لغت:
به معنی مورد پرسش و سؤال واقع شدن است و غالباً به مفهوم تفکیک وظیفه و آنچه که انسان عهده‌دار و مسئول آن باشد.[1]
مسؤولیت در اصطلاح:
تعهد قانونی شخص است به دفع ضرر دیگری که وی به او وارد آورده است؛ خواه این ضرر ناشی از تقصیر خود وی باشد یا از فعالیت او ایجاد شده باشد.[2]

 
تعریف مسؤولیت مدنی:
 عبارتست از تعهد و الزامی که شخص به جبران زیان وارد شده به دیگری دارد اعم از اینکه زیان مذکور در اثر عمل شخص مسؤول و یا عمل اشخاص وابسته به او و یا ناشی از اشیاء و اموال تحت مالکیت یا تصرف او باشد.[3]
مفهوم لغوی و اصطلاحی تقصیر:
تقصیر در لغت: واژه‌ای عربی و مصدر باب تفعیل می‌باشد.
جوهری در معنای آن می‌نویسد: التقصیر فی الامر: التوانی فیه: یعنی تقصیر در کار و امری به معنای سستی ورزیدن در آنست.[4]
در لغتنامه دهخدا تقصیر به معنی سستی و کوتاهی کردن در کار، سهو و غفلت، خطا، گناه، جرم و عیب، قصور و کوتاهی مقابل توفیر، بازماندن از چیزی، می‌باشد.[5]
مفهوم اصطلاحی تقصیر: برابر قانون مدنی ماده 953 تقصیر اعم است از تفریط و تعدی. در ماده 951 قانون مدنی تعدی یعنی: تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف نسبت به مال یا حق دیگری. در ماده 952 قانون مدنی تفریط یعنی: ترک عملی که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیر لازم است. در تبصره ماده 336 قانون مجازات اسلامی آمده است: تقصیر اعم از بی احتیاطی، بی مبالاتی، عدم مهارت، عدم رعایت نظامات دولتی که اینها مصادیق تقصیرند.
تقصیر شغلی:
مقصود از تقصیر شغلی و حرفه‌ای، خطائی است که صاحبان مشاغل در اجرای کاری که حرفه آنان است مرتکب می‌شوند، مانند خطای پزشک در معالجه یا عمل جراحی، خطای وکیل در دفاع از دعوا و خطای دادرس در صدور حکم و خطای سردفتر و مشاور حقوقی در راهنمائی کردن و خطای معمار در ساختن.[6]
خطای شغلی از نقض اصول و قواعد موضوعی و متعارف هر شغل به وجود می‌آید مثل اینکه حرفه را به شکل نامشروع انجام دهد.[7]
معیار تقصیر شغلی:
‌أ.         معیار شخصی: مطابق این روش ملاک و معیار در هر شخص وابسته به احتیاطی است که بدان عادت کرده است، پس اگر مشخص شد که او در حالت عادی می‌توانست از فعل زیانبار منسوب به خود اجتناب کند و وجدانش او را بر اهمال و تفریطی که مرتکب شده است سرزنش نماید، خطاکار شناخته می‌شود و در غیراینصورت مقصر نیست.[8]
‌ب.  معیار مجرد یا نوعی: مطابق این معیار برای تعیین تقصیر باید رفتار او را با رفتار انسان معقول یا متعارفی که فرض می‌شود رفتاری هوشیارانه و محتاط دارد، مقایسه کنیم. این نظر مورد قبول اکثر حقوقدانان قرار گرفته است.[9]
اصل 171 قانون اساسی:
«هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران می‌شود، و در هر حال از متهم اعاده حیثیت می‌گردد.»
نکات موجود در اصل 171 قانون اساسی:
نکته اول:
 قاضی کسی است که به شغل قضا و فصل خصومت و ترافع اشتغال دارد.[10] و لفظ قاضی شامل تمامی قضات اعم از قضات دادگاههای بدوی،‌تجدید نظر، دیوان عالی کشور، قضات دادگاه انقلاب، دادگاههای نظامی، دادگاه ویژه روحانیت، دادستانها، معاونان ایشان، بازپرسها، و دادیارها نیز می‌گردد.[11]
نکته دوم:
 منظور از حکم در اصل 171 قانون اساسی و ماده 58 قانون مجازات اسلامی به معنای اصطلاحی و مقرر در آئین دادرسی نیست بلکه مقصود کلیه تصمیمات و اقداماتی است که از سوی مقامات دادگاه یا دادسرا، به اعتبار سمت قضائی آنان علیه جان، مال یا آزادی اشخاص اتخاذ و عمداً یا اشتباهاً موجب توجه خسارت مادی یا معنوی به آنان می‌گردد.[12]
نکته سوم:
تقصیر قاضی عبارت است از تجاوز و تخطی عمدی از وظیفه‌ای که قوانین و مقررات برای فرد موظف (قاضی) مقرر داشته است.
قانون اساسی در خصوص تقصیر، شخص قاضی را ضامن دانسته و افراد حق دارند و می‌توانند علیه قضات به دستگاه قضائی شکایت نمایند. این موضوع را می‌توان مشمول قاعده کلی مذکور در اصل 34 قانون اساسی دانست که مقرر می‌دارد: «دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می‌تواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید….» بنابراین خسارت دیده، برای جبران ضرر و زیان وارده به خود که ناشی از تعقیب و رسیدگی و صدور حکم می‌باشد، حق مراجعه به دستگاه قضائی مربوطه را دارد.[13]
نکته چهارم:
اشتباه قاضی: وقتی است که وی بدون نیت و قصد و به دلایل دیگر عملاً موجب ضرر و زیان بشود و در اینطوت ضمان متوجه دستگاه قضائی است و عدم مسؤولیت قاضی در صورت اشتباه امری منطقی بنظر می‌رسد.[14]
سوال
کجا باید گفت دادرس اشتباه کرده است و در چه مورد باید او را مقصر شمرد؟
استاد کاتوزان در این مورد می‌نویسد:
«اشتباه ناظر به قصور دادرس می‌شود و تقصیر به حالتی که در آن تدلیس و سوء نیت و عمد است، خواه انگیزه آن جلب منفعت باشد (مانند اخذ رشوه) یا دفع ضرر (مانند ترس) یا انتقام جوئی و مانند اینها، می‌باشد. اشتباه در صورتی ساده است که آلوده به امر نامشروع نشود و در اثر القاء‌ شبهه از سوی دو طرف دعوا یا شهادت نادرست و اقرار برخلاف یا پیچیدگی و نارسائی مفهوم یا متروک مانند آن یا نقص در حافظه و قدرت اجتهاد و مانند اینها دست دهد و مانع از دستیابی قاضی به عدالت و حق شود ولی تقصر آلوده به امری نامشروع است و قاضی دانسته به راه ناصواب می‌رود».[15]
بی مبالاتی نابخشودنی و بی اعتنائی به قوانین و حتی عرف و رسوم قضائی را نیز باید بر قلمرو تقصیر افزود. برای مثال، ممکن است قاضی رویه‌ها و کتابهای حقوقی را نخواند یا مشورت نکند یا در قضاوت شتابزده تصمیم بگیرد، یا قانون را فدای باورها و انگیزه‌‌های اخلاقی و سیاسی مورد احترام خود سازد، یا پرونده را به درستی نخواند یا با پرخاشگری  و عصبانیت مانع از بیان واقع به وسیله دو طرف یا شهود گردد یا وکیل اصحاب دعوا را نپذیرد و آنان را از حق دفاع محروم سازد اینگونه کارها را که قانون یا عرف مسلم قضائی واجب یا حرام می‌شمرد باید در زمره تقصیرها آورد نه اشتباه.
در واقع تقسیم رومی تقصیر به سنگین و سبک به زبان حقوقی ما به تقصیر و اشتباه تعبیر می‌شود خطای سبک و قابل اغماض اشتباه است و خطای سنگین تقصیر است و در حکم عمد.[16]
نکته پنجم:
جبران خسارت: در اصل 171 قانون اساسی به جبران ضرر مادی و معنوی اشاره شده است. بدین ترتیب که ضرر مستقیم مادی و ضرر از دست دادن منفعت از موارد خسارت مادی به شمار می‌رود که در صورت اثبات ورود خسارت، قاضی یا دولت ضامن خواهد بود.[17] اقدامات قضائی (تعقیب، احضار، حبس، شلاق، و نظایر آن) یقیناً دارای اثرات روحی و عاطفی و وارد کننده خسارت حیثیتی و معنوی است که قابل تقویم نبوده و نمی‌توان آنها را با پول ارزیابی کرد، به همین دلیل آنرا جبران ناپذیر می‌دانند.[18]
نکته ششم:
اعاده حیثیت متهم: که ذیل اصل 171 قانون اساسی و حکم ماده 10 قانون مسؤولیت مدنی به این موضوع پرداخته است.
نکته هفتم:
دادگاه عالی انتظامی قضات به تخلفات شغلی قضات رسیدگی کرده و رأی مقتضی صادر می‌نماید.[19]
 
 
[1] . عمید، حسن، فرهنگ عمید/ تهران، جاویدان، چ 11، 1353، ص 95.
[2] . جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، تهران، گنج دانش، ابن سینا، چ اول، 1346، ص 642.
[3] . حسینی نژاد، حسینقلی، مسؤولیت مدنی، تهران، جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، چ اول، 1370، ص 13.
[4] . جوهری، ابونصر اسماعیل  بن حماد، الصحاح، بیروت، دارالعلم، ج 2، بی تا، ص 794.
[5] . دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، موسسه انتشارات دانشگاه تهران، دوره جدید، چ 2، ج 3، و 13، 1377، ص 6879.
[6] . کاتوزیان، ناصر، الزامهای خارج از قرارداد، ضمان قمری، مسؤولیت مدنی، تهران، دانشگاه تهران، ج 1، 1374، ص 198.
[7] . عامر، حسین، المسؤولیته العقدیه و التقصیریه، بیروت، دارالفکر، ج 1، 1998م، ص 273.
[8] . مازندرانی، محمدصالح، فصلنامه تخصصی فقه و اصول، سال دوم، شماره 7، زمستان 84، ص 153.
[9] . حسینی میلانی، سید علی، کتاب القضاء، تقریر مباحث مرحوم آیت الله گلپایگانی، قم، چاپ خیام، ج 1، 1401 ق، ص 122.
[10] . جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، تهران، گنج دانش، چ ششم، 1372، ص 139.
[11] . مازندرانی، محمد صالح، فصلنامه تخصصی فقه و حقوق، سال دوم، شماره 7، زمستان 84، ص 139.
[12] . همان، ص 139.
[13] . هاشمی، سید محمد، حقوق اساسی، حاکمیت ونهادهای سیاسی، تهران، نشر میزان ،‌چ هشتم، ج 2، 1383، ص 400.
[14] . همان، ص 400.
[15] . کاتوزیان، ناصر، الزامهای خارج از قرار داد، ضمان قمری، مسؤولیت مدنی، تهران، دانشگاه تهران، ج 1،1374، ص 218.
[16] . کاتوزیان، ناصر، الزامهای خارج از قرارداد، ضمان قمری، مسؤولیت مدنی، تهران، دانشگاه تهران، ج 1، 1374، ص 198.
[17] . کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، ضمان قمری، مسؤولیت مدنی، تهران، دهخدا، 1362، ص 142.
[18] . همان، ص 143.
[19] . هاشمی، سید محمد، حقوق اساسی، حاکمیت و نهادهای سیاسی، تهران، نشر میزان، چاپ هشتم، ج 2، 1383، ص 403.
منبع:http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33960