دکتر رحمدل ، مدرس دانشگاه مطرح کرد:
یکی از مهمترین جرایم در کشور ما، جرایم موادمخدر است. قواعد دادرسی ویژه این جرایم تابع احکام خاصی است. در این رابطه به سراغ دکتر منصور رحمدل، متخصص حقوق کیفری موادمخدر و مدرس دانشگاه رفتیم.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، چه مراجعی صلاحیت رسیدگی به جرایم مربوط به موادمخدر را داشتهاند؟
در نظام حقوقی ایران تا قبل از تصویب قانون تشدید مجازات مرتکبان اصلی جرایم مندرج در قانون اصلاح قانون منع کشت خشخاش و اجازه موقوفی تعقیب و اجرای مجازات سایر مرتکبان جرایم مصوب سال 1348 رسیدگی به تمامی جرایم موادمخدر پیشبینی شده در قوانین، در صلاحیت دادگاههای عمومی دادگستری بود. اما با تصویب قانون مزبور طبق بند (و) ماده واحده مزبور که مقرر میداشت، از تاریخ تصویب این قانون، رسیدگی به جرایم مذکور در این قانون جز قسمت دوم بند (ه) در صلاحیت دادگاههای نظامی خواهد بود، رسیدگی به جرایم مندرج در قسمت دوم بند (ه) و اتهام متهمانی که تا قبل از تاریخ تصویب این قانون تحت تعقیب کیفری قرار گرفتهاند و سایر جرایم مندرج در قانون اصلاح قانون منع کشت خشخاش، کماکان در صلاحیت مراجع قضایی است. رسیدگی به جرایم شدید موادمخدر به دادگاههای نظامی واگذار شد و دادگاه نظامی نیز یک دادگاه اختصاصی است و از ویژگی دادگاههای اختصاصی سرعت عمل و شدت عمل است.
بلافاصله پس از انقلاب اسلامی، آییننامه دادگاهها و دادسراهای انقلاب مصوب سال 1358 در بند 5 ماده 2، یکی از موارد صلاحیت دادگاههای مزبور را رسیدگی به جرایم ساختن، وارد کردن یا پخش کردن موادمخدر قرار داد و طبق تبصره همان ماده، رسیدگی به سایر جرایم موادمخدر در صلاحیت دادگاههای عمومی یا نظامی قرار گرفت.سپس با تصویب لایحه قانونی تشکیل دادگاه فوقالعاده رسیدگی به جرایم ضدانقلاب در همان سال، طبق بند (ه) ماده 4 لایحه مزبور یکی از موارد صلاحیت دادگاههای انقلاب، رسیدگی به جرایم مذکور در قانون تشدید مجازات مرتکبان اصلی جرایم مندرج در قانون اصلاح قانون منع کشت خشخاش و اجازه موقوفی تعقیب و اجرای مجازات سایر مرتکبان جرایم مذکور مصوب سال 1348 به جز جرایم مذکور در قسمت دوم قانون مزبور تعیین شد.چون در لایحه اخیر، تکلیف صلاحیت رسیدگی برخی از جرایم موادمخدر روشن نشده بود، در سال 1359، لایحه قانونی راجع به تشکیل هیئت تشخیص صلاحیت برای رسیدگی به پروندههای مربوط به موادمخدر به تصویب رسید. طبق ماده 1 این لایحه، به وزارت دادگستری اجازه داده شده که یک هیئت تشخیص صلاحیت برای رسیدگی و ارجاع پروندههای مربوط به موادمخدر در دادسرای عمومی یا انقلاب تشکیل دهد.در همان سال لایحه قانونی تشدید مجازات مرتکبان جرایم موادمخدر و اقدامات تامینی و درمانی به منظور مداوا و اشتغال به کار معتادان به تصویب شورای انقلاب رسید. ماده 24 این لایحه رسیدگی به جرایم مندرج در این لایحه را در صلاحیت مراجع دادگستری و یا مراجع دیگر قرار دادو کاملا آشکار است که منظور لایحه قانونی مزبور از مراجع، دادگاههای انقلاب بود. در ادامه ماده واحده قانون حدود صلاحیت دادسراها و دادگاههای انقلاب در سال 1362 تصویب شد و در بند 3 ماده واحده، رسیدگی به تمامی جرایم مربوط به موادمخدر و قاچاق در صلاحیت دادگاههای انقلاب قرار گرفت. همچنین در سال 1367 مصوبه مبارزه با موادمخدر به تصویب رسید. سرانجام در سال 1373 و با تصویب قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، قانونگذار دوباره در بند 5 ماده 5 به صلاحیت دادگاه انقلاب در رسیدگی به تمامی جرایم مربوط به قاچاق و موادمخدر تصریح کرد.
به نظر میرسد که با وقوع انقلاب اسلامی، دیدگاه خاصی بر جرایم موادمخدر حاکم بوده است. به این ترتیب ملاحظه میکنیم که در کنار جرایم دیگری که در صلاحیت دادگاه انقلاب قرار داده شدهاند، رسیدگی به تمامی جرایم ناشی از موادمخدر نیز در صلاحیت این نوع دادگاهها قرار گرفتند.
نوع قرار تامین پیشبینی شده در مورد جرایم موادمخدر شدیدتر از سایر جرایم است. ماده 17 لایحه قانونی راجع به اصلاح قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک مصوب سال 1337 مقرر داشته بود: «درباره کسانی که به اتهام ارتکاب جرایم مذکور در ماده 4 و 5 و 6 و قسمت اخیر ماده 7 و مواد 13 و 16 این قانون مورد تعقیب قرار گیرند، چنانچه دلایل و قراین موجود دلالت بر توجه اتهام به آنان کند، قرار بازداشت صادر خواهد شد و در صورت ادامه بازداشت متهم تا تاریخ شروع دادرسی با صدور اولین حکم برائت طبق ماده 483 آیین دادرسی کیفری، فورا آزاد خواهد شد. رسیدگی به جرایم مذکور در این قانون خارج از نوبت بهعمل خواهد آمد».این وضعیت تا زمان تصویب لایحه قانونی تشدید مجازات مرتکبان جرایم موادمخدر و اقدامات تامینی و درمانی به منظور مداوا و اشتغال به کار معتادان مصوب سال 1359 ادامه داشت. در مصوبه مبارزه با موادمخدر مصوب سال 1367 در این مورد مقررات خاصی پیشبینی نشد، ولی با توجه به ماده 35 مصوبه مزبور که فقط اجرای قوانین مغایر قبلی را متوقف کرده بود، مقررات ماده 17 لایحه قانونی مصوب سال 1359 اجرا میشد. در اصلاح مصوبه نیز که در سال 1376 صورت گرفت، ماده 37 مصوبه بدون آنکه به موارد الزامی بودن صدور قرار بازداشت موقت اشارهای کند، فقط مقرر داشته است: «طول مدت بازداشت موقت به هرحال بیش از 4 ماه نخواهد بود، چنانچه در مدت مذکور پرونده اتهامی منتهی به صدور حکم نشده باشد، مرجعصادر کننده قرار، مکلف به فک و تخفیف قرار تامین فوق میباشد، مگر آنکه جهات قانونی یا علل موجهی برای ابقای قرار بازداشت وجود داشته باشد که در این صورت با ذکر علل و جهات مزبور قرار ابقا میشود». ماده 30 آییننامه اجرایی مصوبه نیز اشاره کرده است: «با توجه به مفاد ماده 37 مصوبه اگر مجازات جرمی متضمن حبس ابد یا اعدام باشد، با رعایت مواد 130 و 130 مکرر قانون آیین دادرسی کیفری، قرار بازداشت موقت صادر میشود» که البته این ماده توسط رای شماره 79 سال 1373 هیئت عمومی دیوان عدالت اداری ابطال شد.
با توجه به الزامی بودن صدور قرار بازداشت موقت در مورد جرایم موادمخدر، اولا تبدیل آن به قرار تامین دیگری به هر جهت که باشد، از جمله گرفتاریهای شدید خانوادگی یا هر مشکل دیگر جایز نیست. ثانیا مقدار موادمخدر تاثیری در عمل به این الزام وجود ندارد و متهم با هر میزان موادمخدر که دستگیر شود، باید در مورد او قرار بازداشت موقت صادر شود. بنابراین فرقی بین متهمی که با یک گرم هرویین دستگیر شود، با متهمی که با صد گرم یا صد کیلوگرم هرویین دستگیر شود، وجود ندارد و روشن است که الزامی بودن صدور قرار بازداشت موقت در مورد افرادی که با مقادیر بسیار اندک دستگیری شوند، ناعادلانه است.
در حقوق موادمخدر ایران مقررات خاصی در مورد مرور زمان در جرایم موادمخدر وجود ندارد. ولی مقررات عامی که در مورد مرور زمان در قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری وجود دارد، در مورد جرایم موادمخدر نیز قابل اعمال هستند.مواد 173 و 174 قانون مزبور، دو نوع مرور زمان تعقیب و مرور زمان مجازات را پیشبینی کردهاست. ماده 173 بیان کرده است: «در جرایمی که مجازات قانونی از آن نوع مجازات بازدارنده یا اقدامات تامینی و ترتیبی باشد و از تاریخ وقوع جرم تا انقضای مواعد مشروحه ذیل تقاضای تعقیب نشده باشد و یا از تاریخ اولین اقدام تعقیبی تا انقضای مواعد مذکور به صدور حکم منتهی نشده باشد، تعقیب موقوف خواهد شد. الف- حداکثر مجازات مقرر بیش از 3 سال حبس یا جزای نقدی بیش از 1 میلیون ریال با انقضای مدت 10 سال. ب- حداکثر مجازات کمتر از 3 سال حبس یا جزای نقدی تا 1 میلیون ریال با انقضای مدت 5 سال.ج- مجازات غیر از حبس یا جزای نقدی با انقضای مدت 3 سال». همچنین طبق ماده 174: «در موارد مذکور در ماده قبل هرگاه حکم صادر شد، ولی اجرا نشده باشد، پس از انقضای موارد مقرر در همان ماده از تاریخ قطعیت حکم، اجرای آن موقوف میشود و در هر حال آثار تبعی حکم به قوت خود باقی خواهد بود».هر چند ماده 173 مرور زمان را فقط در مورد جرایم مستوجب مجازات بازدارنده یا اقدامات تامینی قابل اعمال دانسته است و ماده 38 مصوبه مبارزه با موادمخدر نیز جرایم مذکور در مصوبه را از نوع جرایم مستوجب تعزیر قلمداد کرده است، ولی به نظر میرسد که تلقی جرایم موادمخدر به عنوان جرایم مستوجب تعزیر از باب مسامحه باشد و هر چند قانونگذار معیار مشخصی برای تفکیک بین این دو ارایه نکرده است، ولی به نظر میرسد جرایم مستوجب تعزیر دارای مبنای حرمت شرعی هستند، ولی جرایم مستوجب مجازات بازدارنده چنین نیستند. بنابراین میتوان جرایم موادمخدر را که حکومت برای حفظ نظم و مراعات مصلحت اجتماع، جرم شناخته است، از جمله جرایم مستوجب مجازات بازدارنده تلقی کرد.
——————————————————————————–
پی نوشت :
روزنامه حمایت 2/8/1391
http://www.hvm.ir/print.asp?id=35465